شعر در مورد آتشفشان
شعر در مورد آتشفشان ,شعری در مورد آتشفشان,شعر درباره آتشفشان,شعر در مورد آتشفشان,شعری در مورد آتشفشان,شعر درباره آتشفشان,شعر آتشفشان,شعر کودکانه آتشفشان,شعر درباره ی آتشفشان,شعر باموضوع آتشفشان,شعر از آتشفشان,شعری در باره ی آتشفشان
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد آتشفشان برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
بیا
پیش از آنکه آتشفشان دلم
صبر این کوه زنانه را
در خود ذوب کند
بیا
پیش از آنکه بیایی
و نباشم
دیگر هیچ جا
هیچ جا
نباشم …
شعر در مورد آتشفشان
راستی تو مرا می بینی والا یار؟
اگر می دیدی حتم دارم ذوب می شدم در آتشفشان نگاهت
هنوز نفس میکشم
و مشتاق نگاه تو
چون آتشی زیر خروارها خاکستر از خاطره
و فریاد می زنم
نگاهی کن
بنگر
تا باز گر بگیرم و آتش زنم
هر چه هست غیر از تو
والا یار… نگاهی… .
شعری در مورد آتشفشان
زمین عاشق شد و آتشفشان کرد و هزار هزار سنگ آتشین به هوا رفت.
خدا یکی از آن هزار هزار سنگ آتشین را به من داد تا در سینهام بگذارم و قلبم باشد.
حالا هر وقت که روحم یخ میکند، سنگ آتشینم سرد میشود و تنها سنگش باقی میماند
و هر وقت که عاشقم، سنگ آتشینم گُر میگیرد و تنها آتشاش میماند.
مرا ببخش که روزی سنگم و روزی آتش.
مرا ببخش که در سینهام سنگی آتشین است.
شعر درباره آتشفشان
جانم از آتشفشان ها گذر می کند
با خویشتن در جنگم
از خود عبور می کنم
تو آن سوی من ایستاده ای
و لبخند می زنی
و لبخند تو آن قدر بها دارد
که به خاطرش از آتش بگذرم
من طلا خواهم شد
می دانم
شعر در مورد آتشفشان
من تشنه ی آتشم
آن اقیانوس را در جانم سرازیر کن!
آن آتشفشان دیوانه را زنجیر از دهانش برگیر و همه را
یک جا بر سرم ریز!
بگذار بسوزم!